ابوعلی مسکویه
اَبوعَلی مُسْکویه، احمد بن محمد رازی (د 421 ق / 1030 م)، مورخ، فیلسوف، پزشک و ادیب پرآوازۀ ایرانی.
عنوان پارسی او اصلاً مُشکویه و معرّب آن مِسْکَوَیْه است و یکی از توابع ری نیز همین نام را داشته است (نک : یاقوت، بلدان، 4 / 543؛ قس: طبری، 8 / 392). وی در برخی آثار خویش از نام و نسب خود به شکل «احمد بن محمد مسکویه» یا «احمد بن یعقوب مسکویه» یاد کرده و این سبب اشتباه در نوشتههای متأخران و گاه معاصرانش شده است (نک : تجارب، چ قاهره، 1 / 310، 2 / 136؛ ابوسلیمان، 346؛ یاقوت، ادبا، 5 / 5؛ قس: بیرونی، 83) که او را به خطا «ابن مسکویه» نوشتهاند، یعنی «مسکویه» را عنوان پدر یا جد او دانستهاند. ابوعلی در مواضع متعددی از آثار دیگرش مانند العقل والمعقول، «الشوامل»، رسالة فی اللذات و الآلام و مقالة فی النفس والعقل، خود را «ابوعلی مسکویه» خوانده، یعنی مسکویه را عنوان خویش نوشته است. معاصران و دوستانش نیز، همچون ابوحیان توحیدی (نک : الامتاع، 1 / 35، 136، جم ، مثالب، 18، 228، 306، الصداقة، 77) و ابوبکر خوارزمی (ص 161) و ثعالبی (یتیمة، 3 / 159؛ تتمة، 1 / 96)، «مسکویه» را عنوان وی دانستهاند.
از تاریخ تولد ابوعلی مسکویه اطلاعی دردست نیست. اما از آنجا که او خود در تجارب الامم (چ قاهره، 2 / 136، 137) به «طول مصاحبت و کثرت مجالسات» خود با ابومحمد مهلبی، وزیر معزالدولۀ بویهی (وزارت: 339-352 ق) اشاره کرده، یادآور میشود که یکی از منابع او در وقایع سال 340 ق به بعد، اطلاعات شفاهی مهلبی از وقایع روزگار وزارتش بوده است و در جای دیگر (همان، 2 / 146)، ذیل وقایع مربوط به مهلبی در 341 ق، خود را مصاحب وزیر در همان تاریخ میشمارد ــ و البته بعید است که در آن تاریخ سن او کمتر از 20 سال بوده باشد ــ میبایست در حوالی سال 320 ق زاده شده باشد. بنابراین، باتوجه به تاریخ درگذشت او در 420 ق (قفطی، 332) یا صفر 421 (یاقوت، همانجا)، میبایست حدود یک سده زیسته باشد.
یاقوت (همان، 5 / 10) مسکویه را مجوسی نومسلمان خوانده است، اما باتوجه به نام پدرش ــ محمد ــ بعید است که ابوعلی خود مسلمان زاده نشده باشد. خاصه آنکه در هیچ منبع دیگری این معنی یاد نشده است (نک : بدوی، 15). به هر حال بسیاری از نویسندگان متأخرتر، ابوعلی مسکویه را شیعه مذهب دانسته و بر تشیع او استدلال کردهاند (مدرس، 8 / 207، به نقل از رواشح میرداماد؛ شوشتری، 2 / 189؛ خوانساری، 1 / 254-257؛ آقابزرگ، طبقات، 28).
از دوران رشد ابوعلی اطلاع چندانی دردست نیست، اما چنین مینماید که زندگی آرامی نداشته است. وی روش پدر و مادر را در تربیت خود نکوهیده است. گویا پدرش او را به خواندن و روایت اشعار جاهلی عرب وا میداشته و او خود در آغاز جوانی به خوشگذرانی مشغول بوده و سپس به تهذیب نفس پرداخته و کامیاب شده است (ابوعلی، تهذیب، 49-50).
مسکویه با وزیران و امیران آل بویه در امور دیوانی، از گنجوری کتابخانهها و گنجوری مالی تا مصاحبت و ندیمی و رسالت و داد و ستد در زمینۀ علوم و ادب، پیوندی استوار داشته و از همین رو، عمدۀ سالهای عمر خویش را در شهرهای مختلف از جمله ری، بغداد، شیراز و اصفهان گذرانده است. بیگمان طلب علم نیز در این جابهجاییها دخیل بوده است.
مسکویه اصلاً از ری بود (نک : خوانساری، 1 / 254) و شاید بتوان گفت که حدود دو دهۀ نخستین عمر خود را (320-340 ق) در ری زیسته است. سپس به بویهیان بغداد پیوست و حدود 12 سال مصاحبت و ندیم خاص ابومحمد مهلبی، وزیر معزالدوله بود (ابوعلی، تجارب، چ قاهره، 2 / 124؛ ابوسلیمان، 346-347). آنگاه 7 سال (353-360 ق) در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عمید، وزیر رکنالدولۀ بویهی زیست و خازن کتابخانۀ او در ری بود (ابوعلی، همان، 2 / 276؛ ابوسلیمان، 347). از آن پس ظاهراً به خدمت ابوالفتح ابن عمید، وزیر رکنالدوله و مؤیدالدوله پیوست و چون ابوالفتح به قتل رسید، مسکویه از خدمت به صاحب بن عباد، وزیر جدید مؤیدالدوله سرباز زد (ثعالبی، تتمة، همانجا). سابقۀ تیرگی روابط و رقابت میان مسکویه و صاحب بن عباد را در برخورد غیردوستانهای که در مجلس این عمید و در حضور مؤیدالدوله ــ که با صاحب به ری آمده بود ــ گذشته و ابوحیان آن را نقل کرده است، میتوان دید (مثالب، 306). مسکویه حتی پس از مرگ صاحب بن عباد نیز دل از او پاک نداشت و در شعر خود او ا نکوهیده است (ثعالبی، همان، 1 / 100).
ابوعلی سپس در شیراز به عضدالدوله، سلطان بزرگ آل بویه، پیوست و در زمرۀ ندیمان و رسولان او درآمد و خازن کتابخانه و بیتالمال وی شد و تا عضدالدوله درگذشت، بر همین شغل بود (ابوسلیمان، همانجا؛ امین، 3 / 159). همۀ مصنفات زمان در کتابخانۀ او گرد آمده بود (مقدسی، 449). او خود نیز به گنجوری مالی برای عضدالدوله اشارهای کرده و تجارب الامم را به نام او نوشته و در مقدمۀ آن خود را از کارگزاران ویژۀ او خوانده است (چ تهران، 1 / 51-53). عضدالدوله در سرای خود جایی را که نزدیک خویش بود، به انجمن حکیمان و فیلسوفان اختصاص داد تا به گفتوگوهای علمی بپردازند (همان، چ قاهره، 2 / 408). او خود نیز از اعضای برجستۀ آن انجمن بود.
چون صمصامالدوله جانشین پدرش عضدالدوله شد، مسکویه با او پیوندی نزدیک یافت (ابوسلیمان، همانجا) و در مجالس علمی و فرهنگی ابن سعدان، وزیر صمصامالدوله حاضر میشد. در این مجالس کسانی همچون ابن زرعه، ابن خمار، ابن سمح، قومسی، نظیف رومی، یحیی بن عدی و عیسی بن علی شرکت میکردهاند (ابوحیان، الامتاع، 1 / 32؛ الصداقة، 77). به گفتۀ ابوسلیمان (ص 347)، ابوعلی پس از صمصامالدوله، همچنان در خدمت بزرگان دیگر دربار ری بود. به گفتۀ امین (همانجا) وی در آغاز کار با گروهی از دانشمندان از جمله ابنسینا و بیرونی در خدمت خوارزمشاه بود و در آنجا از پیوستن به سلطان محمود که آن گروه را از خوارزمشاه طلب کرده بود، خودداری کرد، اما ظاهراً این سخن در حد یک داستان است (نک : ﻫ د، ابنسینا).
ابوعلی روزهای آخر عمر را در اصفهان گذرانید و در همان شهر چشم از جهان فرو بست و همانجا مدفون شد. محل قبر او را محلۀ خواجو نوشتهاند (خوانساری، 1 / 257)، اما قمی (سفینة، 2 / 540، الکنی، 1 / 409) مرقد او را درب جناد یا درب جناب (دروازۀ حسنآباد کنونی) و مدرس (8 / 208) تخت پولاد آورده است.
استادان و شاگردان
استادان ابوعلی به درستی شناخته نیستند. چنانکه خود در تهذیب (ص 49-50) گوید: در جوانی به تشویق پدر به ادب و شعر روی آوردم. در جای دیگر از خواندن استطالة الفهم جاحظ یاد کرده است (نک : جاویدان خرد، 5) که در آن از وجود جاویدان خرد هوشنگ شاه آگاه گردید. به گفتۀ ابوحیان ( الامتاع، 1 / 35)، مسکویه در آغاز کار، سخت در اندیشۀ کیمیاگری بود و آن را نزد ابوطیب کیمیایی رازی میآموخت. نیز فریفتۀ کتابهای محمد بن زکریای رازی و جابر بن حیان بود. به تاریخ هم توجه داشت و تاریخ طبری را نزد ابن کامل (ﻫ م) که از مصاحبان محمد بن جریر طبری بود، خواند (ابوعلی، تجارب، چ قاهره، 2 / 184) و علوم اوایل (دانش یونان) را نزد ابن خمّار آموخت. وی در این علوم، بهویژه در منطق و پزشکی، دستی قوی داشت، چنانکه او را بقراط دوم گفتهاند (بدوی، 15- 16). به گفتۀ ابوحیان (همان، 1 / 37) اکثر اعضای انجمن ابن سعدان که مسکویه یکی از آنان بوده است، از مجلس ابن عدی برخاستهاند. گذشته از این، چنین مینماید که او از طریق دوستی با اعضای انجمنهای علمی عصر و آمیزش با وزیران دانشمندی همچون ابوالفضل ابن عمید و برخورداری از کتابخانههای بزرگ آنان، دانش بسیاری اندوخته بود. خود نیز حلقهها و مجالسی داشته که در آنها به تدریس مینشسته است. ابوسلیمان (ص 347) ضمن برشمردن آثار او گوید که این آثار در نشستهای تدریس نزد او، خوانده میشد.
برخی مسکویه را از استادان ابوحیان شمرده و کتاب الهوامل والشوامل را که پاسخ مسکویه به پرسشهای ابوحیان است، دلیلی بر این مدعا گرفتهاند (حوفی، 1 / 31). اگر چنین باشد، رسالة فی مائیة العدل، یا مقالة فی مائیة الکیمیاء را نیز باید بر الهوامل و الشوامل و دلایل دیگر شاگردی ابوحیان افزود، زیرا مسکویه این دو اثر را نیز در پاسخ پرسشهای ابوحیان نوشته است. لحن شاگردانۀ ابوحیان در مقدمۀ «الهوامل» که مسکویه در مقدمۀ «الشوامل» خود به آنها اشاره میکند، نیز به این نظر نیرو میبخشد.
معاصران وی
ابوعلی با حکیمان، دانشمندان و ادیبان عصر خویش داد و ستد علمی و پیوند مهر و کین داشته است. از آن میان، ابوسلیمان سجستانی (د پس از 391 ق)، مسکویه را از اعیان زمان دانسته و او را بسی ارج نهاده است. وی در صوان الحکمة که آن را در حیات مسکویه و دربارۀ مردان علم و حکمت نوشته، از آنچه در باب مسکویه در حد گنجایش آن کتاب ذکر کرده، خشنود نبوده و وعده داده است تا رسالهای جداگانه که بتواند همۀ «شنیدهها و دیدههای خود را در سیرت نیکو و اخلاق پاک» مسکویه در بر گیرد، بپردازد (ص 346-347).
رفتار ابوحیان توحیدی با مسکویه، همچون با دیگر دوستان فرزانهاش، ضد و نقیض بود: گاه خشنود و ستاینده، گاه ناخشنود و نکوهنده. گاه مسکویه را به بخل و دورویی با خویشتن (مثالب، 18- 19)، گنگی، تکروی، سود نبردن از فرصت حضور ابوسلیمان در ری و کوشش در راه باطلِ دست یافتن به کیمیا، شیفتگی به نوشتههای محمد بن زکریای رازی و به هدر دادن روزهای عمر، سود نبردن از اقامت 5 سالۀ ابوالحسن عامری در ری و نهادن وقت و توان و دل در خدمت سلطان و بخل به دانگ و قیراط و تکۀ نان و جامۀ کهنه، متهم میکند و در عین حال شعر او را به زیبایی و لفظ او را به پاکیزگی میستاید ( الامتاع، 1 / 35-36، قس: 1 / 136، 2 / 39، مثالب، 18، 228) و گاه 175 مسأله از مسائل بغرنج فلسفی، علمی و ادبی خود را در رسالههایی گرد میآورد و برای مسکویه میفرستد و پاسخ آنها را فروتنانه و شاگردانه و با ستایش آگاهانه، از او میخواهد و او را «گنجینۀ دانشهای شگفت و اسرار حکمت» میخواند (برای نمونه، نک : «الهوامل»، 315، قس: المقابسات، 387، تعلیق ابوحیان در پایان نقل «عهد» مسکویه، نک : بخش آثار یافت نشده در همین مقاله)، ولی مسکویه در برابر کژخوییها و بدگوییهای او با وی سخن به شکیبایی و مهر و همدردی میگوید (نک : «الشوامل»، 1-3).
ابوبکر خوارزمی نیز از دیگر نزدیکان ابوعلی بود (نک : ابوبکر، 161). اما بدیعالزمان همدانی که با معاصران وی، از جمله ابوبکر خوارزمی، سر خصومت داشته (یاقوت، ادبا، 2 / 166)، ابوعلی را آماج حملات خود قرار نداده و حتی در برابر او سر تعظیم فرود آورده است. میان او و ابوعلی دوستی بود و سپس تیرگی پیش آمد. بدیعالزمان رسالهای پرداخت و در آن بیتهایی سرود که سراسر فروتنی و پوزش بود. نامۀ وی و پاسخ ابوعلی عمق دوستی آن دو را نشان میدهد (همان، 5 / 11-17).
معاصر دیگر مسکویه که در نیمۀ دوم عمرش با وی مصاحبت داشته، ابنسیناست. هنگامی که ابنسینا زاده شد، مسکویه 50 ساله بود. ابنسینای جوان مسألهای با مسکویه مطرح کرد. چون او را دیرفهم یافت، به گفتۀ خود، او را رها کرد (قفطی، 332). روایت دیگری از بیهقی (تتمة، 27- 29؛ تاریخ، 44)، حاکی از آن است که ابنسینا بار دیگر با ابوعلی مسکویه روبهرو شد: در مجلسی که شاگردان ابوعلی مسکویه نیز حضور داشتند، ابنسینا گردویی به سوی مسکویه افکند و گفت: مساحت این گردو را معین کن. مسکویه نیز جزوهای از نوشتۀ خود را در اخلاق به سوی ابنسینا افکند و گفت: تو نخست اخلاق خود را اصلاح کن، تا من مساحت گردو را محاسبه کنم، زیرا تو به اصلاح اخلاق نیازمندتری، تا من به استخراج مساحت گردو.
آثـار
نویسندگان متقدم و متأخر، آثار بسیاری شامل کتاب و رساله و قطعاتی از اشعار تازی و وصایا، از ابوعلی مسکویه برشمردهاند که فقط از شماری از آنها گاهی داریم و برخی نیز بهطور پراکنده در آثار دیگران نقل شده است. آثار شناخته شدۀ ابوعلی مسکویه از این قرارند:
الف ـ چاپی
1. تجارب الامم، مشهورترین اثر تاریخی ابوعلی مسکویه که نسخ متعددی از آن دردست است و بخشهایی از آن چاپ شده است (نک : ﻫ د، تجاربالامم). 2. ترتیب السعادات و منازل العلوم. این کتاب با عنوان السعادة در مصر (1928 م) و با عنوان ترتیب السعادات در تهران (1314 ق) در حاشیۀ مکارم الاخلاق طبرسی و در همان تاریخ در تهران به ضمیمۀ مبدأ و معاد ملاصدرا منتشر شده است. 3. تهذیب الاخلاق (طهارة الاعراق)، در فلسفۀ اخلاق، که چندبار در هند، قاهره، استانبول و بیروت منتشر شده (نک : ﻫ د، تهذیب الاخلاق) و حاوی نظریات مسکویه در حکمت عملی است (نک : ﻫ د، تهذیب الاخلاق) و حاوی نظریات مسکویه در حکمت عملی است (نک : بخش اندیشههای فلسفی (در همین مقاله). 4. جاویدان خرد ( الحکمة الخالدة)، که برپایۀ جاویدان خرد منسوب به هوشنگ پیشدادی است. حسن بن سهل آن را به عربی ترجمه کرده و مسکویه آن را به اتمام رسانیده است. این اثر که به نام آداب العرب والفُرس نیز شهرت دارد، در حکمتها و اندرزهای ایرانیان، هندیان، یونانیان و تازیان است. مسکویه نام باستانی اثر را تغییر نداده است. متن عربی کتاب و ترجمههای کهن فارسی آن تاکنون چندبار منتشر شده است (نک : ﻫ د، جاویدان خرد). 5. چند رساله و نوشتۀ کوتاه فلسفی که برخی از آنها در دمشق، قاهره، و لیدن منتشر شده است. 6. رسالة فی دفع الغم من الموت ( لماذا اخاف الموت). این رساله بخشی است از تهذیب الاخلاق مسکویه که مرن به نام ابنسینا ضمن مجموعة رسائل الشیخ الرئیس ... منتشر کرد (لیدن، 1894 م) و شیخو نیز ابتدا آن را بدون ذکر نام مؤلف در مجلۀ المشرق به چاپ رساند و پس از آن در همان سال ضمن اشاره به اشتباه مرن از مسکویه به عنوان مؤلف این رساله یاد کرد (نک : شیخو، 839-844، 960-961؛ زریق، 238- 239). متن موجود در تهذیب و متن این رساله یکسان است (نک : تهذیب، 209-217؛ قس: ابنسینا، 339-346). متن و ترجمۀ رسالۀ مذکور در قم به سال 1327 ش منتشر شده است. 7. الفوزالاصغر، که مشتمل بر 3 مسأله است. این کتاب چندبار منتشر شده است، ازجمله در بیروت (1319 ق)، قاهره (1325 ق) و نیز همراه فوزالسعادة، در تهران (1314 ق)، 8. فوزالسعادة. به گفتۀ آقابزرگ ( الذریعة، 16 / 369)، فوزالسعادة مجموعۀ مقالاتی است ابتکاری که در ظهر الفوزالاصغر در 1314 ق به چاپ رسیده است. به گفتۀ همو این اثر غیر از ترتیب السعادات است (قس: خوانساری، 1 / 255). 9. لغز قابس ( لوح قابس). این اثر که درواقع بخشی است از جاویدان خرد، چندبار ازجمله در مادرید (1793 م)، پاریس (1873 م) و الجزایر (1898 م) به چاپ رسیده است. 10. الهوامل والشوامل. «هوامل» مجموعۀ پرسشهای ابوحیان توحیدی، و «شوامل» پاسخهای مسکویه به این پرسشهاست. این کتاب در 1370 ق / 1951 م به کوشش احمد امین و احمد صقر از روی نسخۀ منحصربه فرد (مورخ 440 ق) در قاهره به چاپ رسیده است.
ب ـ خطی
1. رسالة فی ذکر الحجر الاعظم، که ظاهراً در کیمیاست. نسخهای از آن در دانشگاه تهران موجود است (مرکزی، خطی، 4 / 982-983). 2. رسالة فی الکیمیاء. نسخهای از آن در کتابخانۀ خصوصی اصغر مهدوی معرفی شده است (همان، 2 / 153). 3. رسالة فی مائیة العدل. عنوان کامل آن در تنها نسخۀ موجود که در کتابخانۀ آستان قدس نگهداری میشود (نک : آستان، 13 / 173)، چنین است: رسالة الشیخ ابی علی احمد بن یعقوب مسکویه الی علی بن محمد ابی حیان الصوفی فی مائیة العدل. 4. کتاب الاشربة، در داروشناسی. گزیدهای از آن در کتابخانۀ صائب آنکارا موجود است (نک : ششن، 358؛ GAS, III / 336)؛5. کتاب فی ترکیب الباجات من الاطعمة ( کتاب الطبیخ). نسخهای از این اثر در کتابخانۀ احمد ثالث استانبول دردست است (ششن، GAS، همانجاها). 6. الکنزالکبیر، در کیمیا. نسخهای از آن در کتابخانۀ بشیرآغا (GAS, IV / 291) موجود است. 7. ندیم الفرید ( انس الفرید). قندوزی حنفی (ص 484-485) احتجاج مأمون را در جریان ولیعهدی امام رضا (ع) از این اثر مسکویه نقل کرده است. امینی نیز بخشی از آن را آورده است (1 / 212). همچنین در کتاب مختصر فی الامثال والاشعار که در کتابخانۀ فاتح (شم 5297) نگهداری میشود، این احتجاج مورد استفاده قرار گرفته است (نک : مرکزی، میکروفیلمها، 1 / 403-404).